به گزارش
سفیر شرق؛ هنوز به دبستان سپرده نشده بودم. در گوشهی حیاط پدربزرگم، یک چهاردیواری خشتی بود که در آن چاهی قرار داشت و دو تخته چوب گز نیز بر روی آن گذاشته و بقیه را گِل گرفته بودند، به آن مَوال یا مُستراح میگفتند که امروزه به دستشویی، سرویس بهداشتی، توالت یا به تعبیری دیگر، دبلیوسی اشتهار یافته است.
روزی متوجه شدم که در کنار آن چاهی دیگر حفر میکنند، سئوال کردم چرا این را حفر میکنید، فرمودند آن یکی پر شده است.
پس از آماده سازیِ چاه جدید، پدربزرگم تکهای گوشت درون آن انداخت و درِ چاه را گِل گرفت و فرمودند که اینطوری محتویات چاه قبلی فاضلاب، از بین میرود.
آن زمان به عقلم نمیرسید که چگونه با تکهای گوشت، آن همه حجم فاضلاب چاه، از بین میرود؟ این سئوال در ذهنم همواره جا گرفته بود تا اینکه از دبیر زیستشناسیِ دورهی دبیرستان، جناب مهندس مشکات سئوال کردم و اینگونه شنیدم: «کار پدر بزرگ شما گرچه در اثر تجربه بوده است، اما یک کار کاملاً علمی و درست بوده است.
تکهگوشتی که در چاه میانداختهاند، حکم یک استارتر(آغازگر) را داشته است، باعث شروع کِرمگذاری در محیط داخلی چاه، میشده است.
با افزایش کرمهای درون چاه، کرمها از فضولات موجود، تغذیه میکردهاند و به دیوارهها نفوذ کرده، باعث خشکشدن چاه و باز شدن منافذ میشدهاند، تا جایی که دیگر چیزی برای خوردن باقی نمیمانده است.
پس از آن کرمهای قویتر شروع به خوردن کرمهای کوچکتر میکردهاند و بدین ترتیب طی این فرآیند، پس از مدتی هیچ فضلهای در چاه باقی نمیمانده است و در نهایت کرمهای بزرگتر هم بدون غذا میماندند، میمردند و چاه فاضلاب، عملاً تخلیه میشد».
با شروع بهکار شوراهای انتخابی در دورهی جدید در شهرهای کشور، خصوصاً شورای اسلامی شهرهای زابل و زهک، با توجه به عملکرد شهرداران قبلی، اغلب مردم، نخبگان جامعه و دلسوزان جامعه تأکید داشتند که «آزموده را آزمودن خطا است»، یعنی «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود».
اگر دوبار گزیده شد، به معنای «نامؤمن بودن عامل» تعبیر میباشد.
همهی چشمها به انتخاب شهردار جدید دوخته شد، در زابل همان فردی که همه به عملکردش ایراد داشتند و در زهک، همان شخصی که از شهرداری عزل شده و هیئت حلاختلاف استانداری نیز عزلش را تایید کرده بود، در کمال ناباوری انتخاب شد و استانداری هم تایید کرد و بر کرسی «شاروالی» تکیه زد.
این انتخاب، حکم همان «تکهگوشت» پدر بزرگ من را داشت.
باعث شد تا در لجنزار فساد اداری، کرمهایی تولید و تکثیر شوند، دستگیری آنان توسط دادستانی محترم و به همت نیروهای ارزشی انقلاب، به مثابه همان چاهی است که اینان یکی یکی همدیگر را می خورند و انشاءالله به همت دادستان محترم زابل به سزای اعمال خود خواهند رسید و حقوق مردمی که در پیلههای مشکلاتِ ناشی از سوء مدیریت منطقه و دوبینیهای سیاسی به دام افتادهاند، بازپس گرفته میشود و دگربار موجبات رونق در این شهرها را فراهم خواهد کرد.
اما نکتهی اساسی آن است که چگونه از شهرداری یک شهر کم بنیهای مثل زابل، چنین رقمی به غارت رفته است؟ همهی کرم ها را باید در سطوح مختلف اداری، از شهرستان و استان و حتی بالاتر، فراخواند و پایید و به سزای اعمال ننگینشان در نان به خون مردم زدن، رساند.
آیا این چاه فاضلاب غارت، در شهرداری زابل خلاصه و تمام میشود؟ سایر شهرداریها مبرا هستند؟ آیا در واحدهای دیگر اداری شهرستانهای سیستان و یا ادارات کل استان، نیاز به گِلگیری درب چاههای فاضلاب اختلاس، رشوه، رانتخواری و ویژهخواری نیست؟ باید تأمل کرد و دید که قوهی محترم قضائیه، با حکم اخیر مقام ولایتامر مسلمین، چه برخوردی خواهد داشت؟
یادداشت: عباس نورزائی، کارشناس ارشد توسعه روستایی